سرما خوردگی
سلام مامانی ساعت ٧:١٧ دقیقه هست و ما همچنان بیداروبی خواب
مامانی این چند روز مردم و زنده شدم نمیدونم از کجا اومد این ویروس منو از پا در اورد حالا من هیچی امیدوارم تو جات راحت بوده باشه. اذیت نشده باشی اخه از روزی که مریض شدم همش تکون میخوری بیش از حد، خیلی نگرانت بودم.
نمیخواستم هیچ دارویی بخورم اما مجبور شدم اخه خیلی تب داشتم ترسیدم حالم بدبود رفتم دکتر بهم استامینوفن و لوراتادین و سفکسین داد گفت هیچ ضرری واسه تو نداره اما من تا دیدم حالم بهتره دیگه نخوردم
این خوابمون کی میخواد تنظیم شه خدا میدونه، از بیکاری رفتم تو یه سایت عکسه خودم و بابایی رو دادم ببینم چه شکلی میشی دیدم اووووووووف اونی که میخوام مو فرفری
قربونت بشم تو با هر شکل و قیافه ای که باشی واسه من زیباترین نینی دنیایی
راستی مامی دوشنبه هفته بعد سونو دارم میتونم ببینمت ،دارم لحظه شماری میکنممممم
از ١٥ هفتگی ندیدمت تا الان کاش زودتر برسه اون روز
خوب دیگه مامی برم زور بزنم ببینم لالا میبره یا نه ،شما که فکر نکنم خوابت بیاد اخه همش داری شیطونی میکنی