ذوق یه ننه
لذتی که تو دیدن کوچیک شدن لباسات هست ،تو سفر هاوایی نیست !
نویسنده :
mumy
20:26
دو ماهگی آرمین خان❤ و (واکسن)
.: آرمین جان تا این لحظه ، 2 ماه و 0 روز و 21 ساعت و 28 دقیقه و 24 ثانیه سن دارد :. عشقممممم دو ماهت هم تموم شد و روز به روز داری بزرگ تر میشی ماشاالله امروز بلاخره روز واکسنت فرا رسید و منم همش ناراحت و نگران صبح خندون بیدار شدی و کلی بازی کردی نمیدونستی قرار چه بلایی سرت بیاد . ترو تمیزت کردم و استامینوفن بهت دادم و راه افتادیم بعد از تشکیل پرونده قد و وزن و دور سرت رو اندازه گرفتن وزنت:٧٦٠٠ قد:٦١ دور سر:٤١ ماشاالله همه چیز عالی بود نوبت واکسن رسید و هی استرس من بیشتر میشد تو هم خوابت برده بود و خانومه گفت باید بیدار باشی اینقدر مماختو مالوندم که بیدار شدی و اول قطره فلج اطفال بهت داد و بعد هم واکسن تا واکسنو زد...
نویسنده :
mumy
12:31
بخیر گذشت
مامانی رفتیم دکتر و معلوم شد سرما خوردی کی و چجوری وکجا خدا میدونه چند روزه داری دارو میخوری خدا رو شکر بهتری... مرسی از همه خاله ها که نگران ما بودین چند روز دیگه هم واکسن داری کلی استرس دارمممممم خدا اونم بخیر بگذرونه ...
نویسنده :
mumy
18:28
پسرکم مریض شده :(
عزیز من دو روز که نفس تنگی داری و خرخر میکنی و همش بالا میاری دیشب اصلا راحت نخوابیدی و من بالا سرت گریه میکردم امروز قرار بریم دکتر خدایا خودت پسرمو خوب کن من طاقت دیدن مریضیشو ندارم خدا جون ...
نویسنده :
mumy
15:39
فرزندم...
فرزند عزیزم: آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی، اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم ویا نتوانستم لباسهایم را بپوشم، اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است، صبور باش و درکم کن. یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت عوض کنم. برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم… . وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن. وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم،با تمسخر به من ننگر. وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند، فرصت بده و عصبانی نشو. وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند، دستانت را به من بده… هما...
نویسنده :
mumy
22:40
سه روز تنهایی
بابایی دیروز رفت شکار واسه سه روز اخه عاشق شکارهست همش میگه آرمین بزرگ شه با هم بریم و من میگم نه سر به سرم میذاره میگم پسمل من مهربونه از این کارا نمیکنه خلاصه اینکه منو تو تنهاییم و تازه قدر بابایی رو میدونم تو این مدت خیلی کمکم کرده و حالا که نیست نمیدونم به کدوم کار برسم تورو هم تا میذارم زمین بدت میاد و بلند بلند میگی"قاااا قااا" قربونت برم اینقدر با مزه و خوردنی شدی که دلم میخواد محکم بچلوووووونمت خدا کنه زود بگذره و بابا بیاد دلم تنگولیده براش
نویسنده :
mumy
13:37
عکسهای آتلیه و چهل روزگی
سلام مامی جون فردا به سلامتی چهل روزت میشه این روزها حسابی منو اذیت میکنی و شیطون شدی همش بغل میخوای اونم به حالت نشسته تا بتونی همه چیزو ببینی حس مکیدنت هم که گل کرده که دیگه نگوووو پستونکم قبول نمیکنی کل ساعتهای بیداری رو فقط می می میخوای و من به هیچ کاری نمیرسم عاشقتم با همه درد سرات عکسها ادامه مطلب... تو عکس اخری هم طبق معمول در حال زور زدنی امان از این دل پیچهههه ...
نویسنده :
mumy
1:18
پسملم یک ماهش شد ❤
.: آرمین جان تا این لحظه ، 30 روز و 14 ساعت و 29 دقیقه و 54 ثانیه سن دارد :. یک ماهگیت مبارک انشاالله تولد یک سالگیت ننه قربونت بره ...
نویسنده :
mumy
18:25
پسمل شیطووووووون
وای که چقدر شیطون شدی و غر میزنی مامانی دیگه وقت سر خاروندن نداره همش بغل میخای و شیر اینم یه عکس از وقتی غش میکنی دقیقا میشی این> قراره یکشنبه بریم اتلیه میام عکساشو میزارم ...
نویسنده :
mumy
17:26