خدایا شکرت
سلام دوستای عزیزم مرسی که به فکر من و آرمین بودید آرمین جونم بلاخره بعد از ٨ تا آمپول و کلی آزمایش مشخص شد بیماریش ویروسی بوده و تبش ببعد از ٧ روز اومد پایین فقط مشخص شد که کم خونی داره پسر کپلم واسش شربت فروگلوبین رو شروع کردم امید وارم دیگه هیچ وقت هیچ بچه ای به این ویروس مبتلا نشه ...
نویسنده :
mumy
16:20
خدایا کمک کن
آرمین خوشگل من عروسک مامان ٤-٥ روز هست که گلوت عفونت کرده و حالت اصلا خوب نیست اولش با استفراغ شروع شد و بعدش هم تب شدید الهی مامانت بمیره تا الان ٦ تا آمپول بهت زدن و تمام پات کبوده ولی هنوز تبت قطع نشده هیچی نمیخوری بجز شیر چشمات گود رفته و سیاه شده دلم میخواد بمیرم ولی اینجوری نبینمت الهی قربونت برم که اینقدر صبوری هیچ وقت این صحنه ها رویادم نمیره الان روی پام یه وری خوابیدی و داری نفس نفس میزنی منم کاری بجز گریه از دستم بر نمیاد دکتر گفت تا فردا اگه تبت پایین نیاد باید ببرمت آزمایش دلم نمیخواااااد مگه بچه ی من چش شده که خوب نمیشه با این همه آمپولو شیاف و داروووو یا خدا خودت فرشته کوچولومو زود خوبش کن خدایا دردشو بیار برای...
نویسنده :
mumy
19:21
میلاد عشق
.: آرمین جونی تا این لحظه ، 1 سال و 0 روز و 7 ساعت و 57 دقیقه و 2 ثانیه سن دارد :. آرمین من تولد مبارک قربونت برم یک سال گذشت از اون روزی که گرفتمت تو بغل و عاشقت شدم خدایا باورم نمیشه مرد شدی مرد من ایشاالله تولد ١٢٠ سالگیتو با هم جشن بگیریم ایشاالله عروسیت پدر شدنت پدر بزرگ شدنت خخخخ دوست دارممممممممممم اینقدر خوشحالم که نگو ٢٧ مرداد نوبت آتلیه داریم واسه عکس تولد چون اولین سال هست و. شما هنوز کوچولویی تصمیم گرفتیم بریم آتلیه که موندگار باشه قربونت برم من &n...
نویسنده :
mumy
23:41
شیرین زبان من !
تازگیا کشف کردیم که آرمین خان به نون میگن "نانا" خودشون اختراع کردن ها ! رفتیم بیرون باباش از ماشین پیاده شده بره مارکت : من : آرمین به بابا بگو نانا بخر کلشو از ماشین کرده بیرون میگه " بابا ، نانا " خیلی هم مفید و مختصر و کوتاه
نویسنده :
mumy
0:13
عکسهای آتلیه (10 ماهگی )
بلاخره عکسهات بعد از مدتها آماده شد آخه آلبوم ژورنالی ُفارش داده بودیم یخورده طول کشید با اینکه اون روز اصلا حال نداشتی و همش بغض میکردی اما عکس هات عالی شدن بقیه در ادامه مطلب... ...
نویسنده :
mumy
18:19
عکسهای مسافرت
پسر خوشگلم مسافرتمون ١٢ روز طول کشید و خیلی خوش گذشت ولی سرما خوردی یه خورده و تب کردی ولی خدا رو شکر زود خوب شدی واخر هم بابا اومد دنبالمون و برگشتیم بقیه در ادامه مطلب .... ...
نویسنده :
mumy
16:14
پسر گل من 11 ماهه شد❤
عشق مامان فقط 30 روز مونده تا یکسالگیت اصلا باورم نمیشه اینقدر خوشحالممم که نگو کلی باهوش شدی و کارای جدید یاد گرفتی چند قدمی راه میری اسممو صدا میکنی خودت غذا و آب میخوری بعضی وقتا یه کلمه ای از حرفامونو تکرار میکنی عاشق آشپز خونه ای و نصف بیشتر روزو اونجایی عاشق قوطی شیشه پاک کن شدی! شبا میگیریش تو بغلت میخوابی! چند روز پیش بردمت ارایشگاه تا میخواستی گریه کنی بهت آب پاش دادم و با همون سرگرم شدی و اصلا گریه نکردی وقتی بهت میگم بیا بهت می می بدم هر جا باشی میایی سریع.بعضی وقتا اینجوری واست تله میزارم خخخخ وقتی حوصت سر میره همش میگی "بیم" یعنی بریم و کل کارای دیگه عاشقتم مامان ...
نویسنده :
mumy
16:22
اولین مسافرت
من و آرمین جون فردا ساعت 2:30 میریم شیراز پیش مامی بزرگم امیدوارم فقط آرمین آب به آب یا مریض نشه و به هر دومون خوش بگذره دلم برای همتون تنگ میشه أوستای گلم ماچ گنده ...
نویسنده :
mumy
16:20
عکسهایی از 11 ماهگی
بقیه در ادامه مطلب... آرمین در حال مزه کردن آچار ! آرمین و پسر عمو در حال بررسی کمد لباس ...
نویسنده :
mumy
15:46