شکرت !
خدا تورو به من دوباره بخشید مامان دیروز عصر میخواستم بهت برای اولین بار بیسکوییت مادر بدم مثل همیشه گذاشتمت تو روروک و نصف بیسکویت رو با اب قاطی کردم و بهت دادم خیلی هم دوست داشتی و بابا میگفت بهش بیشتر بده اما من ترسیدم و همون یک قاشق و دادم... رفتم ظرفتو بذارم تو اشپزخونه از دور دیدم دور دهنت قرمز شده فکر کردم خیال برم داشته تا اینکه بابا از تو روروک برداشتت و گفت دور دهنش قرمز شده و من سریع با اب شستمش و زنگ زدم به حلیمه(همسایمون) اون اومد نگاه کرد گفت حساسیته ببرش دکتر و من داشتم زنگ میزدم به دکتر اصلا یادم نبود که روز تعطیلیه یهو تو شروع کردی به جیغ زدن و گریه کردن که دیدم چشمات داره پف میکنه داشتم سکته میکردم دوباره زنگ زدم به هم...
نویسنده :
mumy
2:47