آرمین جونی آرمین جونی ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره

❤ پسمل مامی ❤

دوباره دکتر و حساب کتاب و گیج شدن من

سلام شیطونک من دیروز نشد برات بنویسم عزیزم ببخشید . ساعت ٤:٣٠ رفتم دکتر و کلی منتطر شدم تا دکتر اومد و نوبتم شد رفتم رو وزنه دیدم به به شدم هفتاد و نه کیلو یعنی تا الان چهارده کیلو اضافه کردم فشارم یازده بود صدای قلب شما هم عالیییییییییییییی نیش منو باز کرد دوباره و اینکه دیدم دکتر داره حساب کتاب میکنه و اتمام چهل هفته رو زد بیست مرداد در صورتی که تاریخ دنیا اوومدنت هشتم مرداد دقت کردم دیدم داره از رو اولین سونو که میگن درست ترین سونو هست حساب میکنه خلاصه اینکه من دیگه موندم کی به دنیا میایییییییییییییییی دوازده روز اختلافه من همون هشتم مرداد و میخوام دیگه نمیتونم صبر کنم تازه نوبت بعدیم هفدهم تیر داده یک ماه دیگه من دلم برات ت...
17 خرداد 1391

خواب

سلام عشق من قربونت بشم مننننننننننننن تا کی دیگه باید صبر کنم دیشب خواب میدیدم به دنیا اومدی تو بغلمی دارم بهت شیر میدم چقدر خوشحال بودم نمیدونم چرا افریقایی بودی مامان ولی خیلی خوشمل بودی داشتم نگات میکردم یهو یادم اومد که ازت عکس بگیرم بیام بذارم اینجا به همه بگم نینیم اومده که یهو پریدم راستی دیشب رفتیم فرش اتاقتو گرفتیم نمیدونم چرا وقتی اومدیم خونه توهم زدم دخترونس ولی باز امروز به این نتیجه رسیدم که دخترونه پسرونه نداره سه شنبه هم باید بریم دکتر اخه دیگه چک ها شده هر پونزده روز اینطوری دلم برای صدای قلبت کمتر تنگ میشه. اهااااا راستییییییی اینقدر سکسکه میکنی تازگیا  روزی چند بار قربون اون هیپ هیپ کر...
14 خرداد 1391

پسملم رفت تو هشت ماه ❤

.: آرمین جان تا این لحظه ، 7 ماه و 0 روز و 22 ساعت و 23 دقیقه و 53 ثانیه تو دل مامانشه:. دیگه چیزی نمونده تا بغل کردنت ... خدایا فقط همینقدر بهم فرصت بده که ببینمش تا اینجاش خودت کمکم کردی بقیشو میسپارم به خودت . پسملم بلاخره ساک  بیمارستان و بستم یه سری کار دیگه دارم هنوز خدا کنه تا اومدنت بتونم انجامشون بدم . مواظب خودت باش مامانی رو سفت بچسب ...
4 خرداد 1391

نتیجه آزمایش

سلام آرمین من   خوبی مامان فدات شه امروز رفتم جواب ازمایشمو گرفتم یکی از استرس هام تموم شد جون خدارو شکر هیچ مشکلی نبود الکی اینقدر ترسیدم واسه قند خون عفونت ادراریم نداشتم که واقعا عجیبه چون من چندین سال درگیر درمانش بودم اخرم خوب نشد بازم خدا رو شکر دیگه اینکه کمدتو بلاخره گرفتم وسایلاتو هم بلاخره چیدم الان مونده تخت و فرش تا تکمیل شه اگه خدا بخواد . دوست دارم مامان مواظب خودت باش     ...
31 ارديبهشت 1391

وضعیت ما تو هفت ماه

سلام پسمل فوتبالیست من ! قربون اون شوت ها و لنگ و لگدات برم امروز رفتیم دکتر واسه چکاپ خدا رو شکر همه چی خوب بود منم یک کیلو اضافه  کرده بودم این ماه بازم خدا رو شکر چون داشتم فیل میشدم کلا تا الان ١٠ کیلو اضافه کردم . فشارم ١١ بود و اینکه صدای قلب خوشمل شما هم خوب بود این سری قایم نشدی سریع پیدات کرد منم مثل همیشه نیشم تا ته باز شد و کلی ذوقیدم دیگه اینکه فردا ازمایش گلوکز دارم امشب تا صبح هم که بیدارم نباید چیزی بخورم اها راستی امروز بلاخره شله زرد خوردمممممم چند روز بود هوس کرده بودم از این به بعد هم باید هر ١٥ روز بریم دکتر دیگه این کل خبرا بود حالا ازمایشو بدم جوابشو بگیرم میام برات مینویسم فقط خدا کنه قند نداشته...
27 ارديبهشت 1391

سونوگرافی

سلام جوجم امروز بلاخره بعد از مدتها انتظار رفتم سونو هم خوشحالم هم ناراحت چون به دکتره گفتم بهم نشون بده نینمو گفت خانم قابل دیدن نیست صبر کن به دنیا بیاد میبینیش اخه نمیدونه من چقدر تو کفم واسه دیدنت فقط تونستم قلبتو ببینم چه خوشمل تالاپ تولوپ میکرد قربونش برم خوشحالم چون همه چیز اوکی بود وزنتم خوب بود البته نگفت چند فقط گفت خوبه ! دیگه قاطی کردممممممممممممم با این حساب کتابا یه هفته از حساب خودم بزرگتر بودی مامان من با کدومم پیش برم اخه ؟ کاش میشد برم سونو رنگی نمیخوام ریسک کنم این همه صبر کردم دو ماه دیگه هم صبر میکنم در سونوگرافی انجام شده تصویر یک جنین زنده با فعالیت قلبی نرمال در کاویتی رحم با پرزانتاسیون سفالیک جفت فوندال...
25 ارديبهشت 1391

سرما خوردگی

سلام مامانی ساعت ٧:١٧ دقیقه هست و ما همچنان بیداروبی خواب مامانی این چند روز مردم و زنده شدم نمیدونم از کجا اومد این ویروس منو از پا در اورد حالا من هیچی امیدوارم تو جات راحت بوده باشه. اذیت نشده باشی اخه از روزی که مریض شدم همش تکون میخوری بیش از حد، خیلی نگرانت بودم. نمیخواستم هیچ دارویی بخورم اما مجبور شدم اخه خیلی تب داشتم ترسیدم حالم بدبود رفتم دکتر بهم استامینوفن و لوراتادین و سفکسین داد گفت هیچ ضرری واسه تو نداره اما من تا دیدم حالم بهتره دیگه نخوردم این خوابمون کی میخواد تنظیم شه خدا میدونه، از بیکاری رفتم تو یه سایت عکسه خودم و بابایی رو دادم ببینم چه شکلی میشی دیدم اووووووووف اونی که میخوام مو فرفری قربونت بشم تو با هر ش...
17 ارديبهشت 1391

تولد بابایی

مامانی امروز چهارده اردیبهشت تولد بابایی هست بر عکس همین امروز من مریض شدم کادوشو چند وقت پیش گرفته بودم یه کفش اما کیک و اینا نشد بگیرم مامانی قدر باباتو بدون همیشه. بابایت تنها کسیه که هر کاری واسه اسایشمون میکنه این روزا خیلی مشکل داره واسش دعا کن کاراش درست شه .   خدایا سایشو از سر من و پسرم کم نکن تولدت مبارک عشقم ...
14 ارديبهشت 1391